باز منم و شب و تنهايي هردومون / منم و يه کوچه که خيسه از بارون.
طبق معمول قدم زنون / رد ميشم از کنار باغچه تون.
زير لبم همش ميگم خدا چرا تنها منم / چرا ندارم همدمي،ميگم که با دنيا بدم.
چرا تو اين زمونه به من ميگن ديوونه / مگه گناهم چيه که دلم سرگردونه.
رفت به سوي آسمون ،چشماي من خيلي آروم / يادم اومد يه روزي ميشدم باهاش آروم.
دوباره گلايه هام شروع شد از خداجون / چرا ستاره اي من ندارم تو آسمون.
ستارمو من از تو ميخوام خدايا / منو چرا اي خدا تنها گذاشت تو دنيا.
هديه دادي به من اونو يه روز خدايا / ولي چه بي تفاوت کرديش از من جدا.
ما آدما که هيچوقت پس نميگيريم هديه رو / تو که ديگه خدايي چرا گرفتيش اونو...
این از طرف آرش جان هست ،خودش سروده .گفتی بودی بذارمش تووبم حالاگذاشتم بفرما عزیز.
نظرات شما عزیزان:
|